بین مطالب وب سایت جستجو کنید


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
hellboy
13:48
شنبه 28 ارديبهشت 1392

نام اصلی او اندرانیک مددیان است . او اولین گیتارش را در 14 سالگي با چوب ساخت.به گفته خودش صداهاي عجيب و غريب از آن در مي آمد..پسر خاله هاي او يك گروه موسيقي تشكيل داده بودند.و از آندرانيك هم دعوت كرده بودند با آنها همكاري كنند. او در آن گروه شروع به گيتار زدن كرد.در بعضي وقتها هم قطعاتي به زبان انگليسي اجرا ميكرد. در سال 1978 از سوی کمپانی موسیقی سی.بی.اس شعبه تهران به او پیشنهاد قرارداد برای تهیه آلبومی به زبان انگلیسی داده شد که بدنبال این پیشنهاد او عازم لوس آنجلس شد.به دنبال سفر اندی به امریکا وی به موسیقی علاقه مند تر شد. در تابستان سال 1984 حرکتی آغاز شد که فصل تازه ای بود در موسیقی پاپ ایران در غربت .روزي به اندی گفتند يك خواننده اي هست كه سبكش به كار تو خيلي مي خورد. مي توانيد يك گروه موسيقي خوب دو نفره تشكيل دهيد.او كوروس بود كه بعدها با هم بهترين گروه دو نفره را تشكيل دادند.اندی و کوروس با اولین آلبومشان ( خواستگاری ) آنچنان مطرح شدند که کمتر کسی بود که آنها را نشناسد.

دومين آلبوم آنها پرواز بود.و باز هم با شعرهاي زيباي ژاكلين.بعد از آلبوم بلا اندي و كوروس احساس كردندكه دوست دارند هر كدام جدا به فعاليت هنري خود ادامه بدهند.و قرار شد آخرين آلبوم دو نفره خود را به بازار عرضه كنند.آلبومي به نام خداحافظ.آخرين آلبوم با نام و همكاري اندي و كوروس.در اين آلبوم با شاعري آشنا شدند كه باز هم در زندگي هنري اندي و كوروس و مخصوصآ اندي تآثير به سزايي گذاشت.پاكسیما زكي پور.بعد از جدايي هر كدام جدا به فعاليت خود ادامه دادند به جرات ميتوان گفت اندي گوي سبقت را از كوروس ربود.كوروس چند ماه بعد ازدواج كرد ولي اندي تمام زندگيش را روي كار هنري خود گذاشت.بعد از جدايي آنها اندي اولين آلبوم خود را بعد از جدايي از طرف شركت كلتكس وارد بازار كرد.

دومین البوم( لیلی) و سومین البوم (تنهایی) بود. شعر ها از پاکسیما و کلیپ ها از کوجی و علیرضا امیر قاسمی.

بعد از البوم تنهایی اندی البوم سر سپرده را به مردم عرضه کرد.

ناگفته نماند اندی جزو تیم فوتبال هنرمندان هم است.تا کنون چندین گل زده و ارزویش این است که در استادیوم ازادی بازی کند.

بعد از آلبوم سرسپرده نوبت آلبوم بعدي اندي رسيد.جاده ابريشم.آلبومي عاشقانه تر از آلبوم قبلي.اهنگ شب من بعدها در فيلم هاليوودي پرنسس و سرباز در قسمتي از فيلم گذاشته شد.اندي خودش اين آهنگ را به دوست دخترش تقديم كرد.آهنگ انگليسي اين آلبوم را شيني شعرش را گفت و اندي آهنگ آن را ساخت.اندي يك آهنگ ارمني هم در اين آلبوم دارد.اندي در زمان ساخت اين آلبوم به ارمنستان سفر كرد به همين دليل اسم آن را جاده ابريشم گذاشت.بعد از اين آلبوم او آلبوم و قلب من را وارد بازار كرد.كه به 7 زبان زنده دنيا آهنگ خوانده است.از طرف كمپاني آونگ ويك كمپاني امريكايي.اندي يواش يواش خود را وارد ماركت امريكايي ميكند.خودش ميگويد: اين آلبوم جاي خاصي را در قلب من دارد به همين دليل اسم آن را قلب من گذاشت.بعد از مدتی اندی البوم یاران را به مردم عرضه داد. و سپس خلوت من.

بعد از آلبوم پر سرو صدای خلوت من.اندی آلبوم ارمنی خود را وارد بازار کرد شامل دوازده آهنگ وبا همکاری هنرمندانی چون آرام- آدیس- ماکسیم و.....که اندی را در مراسم انتخاب بهترینهای ارامنه جهان. جایزه باران کرد......بد نیست بدانید اندی چهار بار برنده جایزه بهتربن خواننده ارمنی جهان شده است.....

بعد از فروکش کردن سرو صدای این آلبوم اندی شروع به ساخت آلبومی کرد که تا ابد از ذهن هیچکس نخواهد رفت..آلبومی به نام پلاتینیوم که رکورد فروش تمام آلبومهای قبلی خود اندی را شکست .آلبوم پلاتينوم اندى 4 تا آهنگ شاد 3 تا آهنگ غمگين و 5 تا آهنگ هم با سبك جديد دارد.

در آستانه نوروز هشتاد و چهار هم که کارتون بابک و دوستان ساخته میشد .کارگردان کارتون از اندی دعوت کرد که یک آهنگ درباره نوروز بخواند.....و به گفته خود اندی : با مشورت با پاکسیما و منوچهر چشم آذر..پاکسیما شعر دارم میرم به تهران را نوشت و اندی و منوچهر چشم آذر هم آهنگ آن را ساختند.

واما در اول مارچ 2006 آلبوم شهر فرشتگان به بازار عرضه شد که به عقیده اندی این آلبوم بهترین آلبوم زندگی او از نظر تو لید و ضبط و تنظیم بوده است . این آلبوم باز هم برای جامعه هنری ایران افتخار آفرید و پر فروشترین آلبوم اینترنشنال در دبی و کشورهای عربی شد و حتی نامهایی چون مدونا و شکییرا و جیپسی کینگ را هم پشت سر گذاشت ... این آلبوم شامل دو سی دی است که سی دی اول شامل ده آهنگ و سی دی دوم شامل چهار ریمیکس و دو آهنگ ارمنی میباشد

عشق1377 را محبوب کنید
 
تعداد بازدید از این مطلب: 748
موضوعات مرتبط: , ,
بازدید : 748
hellboy
13:42
شنبه 28 ارديبهشت 1392

ابراهيم حامدي (ابي) صدايي بي همتا در تاريخ موسيقي ايران ...
ابراهيم حامدي متخلص به "ابي" در ۲۹ خرداد سال ۱۳۲۸ در ميدان فوزيه تهران ديده به جهان گشود.
او در اوان نوجواني به استعدادهاي خويش در خواندن پي برد و شروع به خواندن در يک گروه دوستانه به نام سان بویز کرد و خواندن در باشگاهها و کاخ هاي جوانان را آغاز کرد و پس از چند سال ، در آغاز جواني اولين ترانه ي مستقل خود را اجرا کرد . اين اثر ترانه اي بود با نام "عطش" از ساخته هاي " استاد حسين واثقي "براي فيلمي با همين عنوان. "ابي" اين ترانه را با چنان قدرت و زيبايي اجرا کرد که توجه بسياري را به خود جلب کرد.
ابي به اين ترتيب پا به عرصه ي ترانه گذاشت و آغازگر سبکي تازه در ترانه نوين ايران شد. او با اتکا بر صداي توانمند و بي نظيرش پا به عرصه پر فراز و نشيب ترانه گذاشت. او از همان روزهاي اول و آثار نخستينش نشان داد که حرفهاي بسياري براي گفتن دارد و مي تواند تأثير به سزايي در شکل گيري ترانه نوين ايران که آن روزها چند سالي بيشتر از عمرش نمي گذشت داشته باشد.
دومين ترانه او ترانه اي بود اعتراضي به نام "چرا" ، با شعر "مسعود هوشمند" و آهنگ "استاد حسين واثقي " که به سبک و شيوه اي بسيار زيبا توسط او خوانده شد. اما سومين آهنگي که "ابي" اجرا کرد و به گفته خودش باعث معروفيت او شد ترانه اي به نام "شب" بود با "شعر "اردلان سرفراز" و آهنگ "منصور ايران نژاد " که در شوي "ميخک نقره اي" زنده ياد "فريدون فرخزاد" به گوش مردم رسيد. اين ترانه به خاطر شعر و موسيقي قوي و همچنين اجراي عالي خواننده بسيار مورد توجه قرار گرفت و همگان را به تحسين واداشت.
ابي در همين دوران با شهبال و شهرام شب پره آشنا شد و با ايشان شروع به همکاري در گروهي کرد که در آن روزگار يکي از بهترين گروههاي موسيقي در ايران بود. بله او مدتي با گروه بلک کتس همکاري کرد و شبهاي بسياري را در کاباره ي "کوچيني" به روي صحنه رفت و تجربه کسب کرد . اما پس از مدتي فعاليت خود را با اين گروه قطع کرد و کارش را به صورت مستقل و به تنهايي ادامه داد .
واين آغاز کار هنرمندي بود که فريادش تبديل به صداي در گلو خفه شده مردم ايران شد.

"ابي" کارش را با همين سبک و سياق ادامه داد ودر طول سالهاي پيش از انقلاب ده ها ترانه اجرا کرد. که اين ترانه ها در سالهای بعد از انقلاب در قالب چهار آلبوم منتشر شد . اين آلبومها به ترتيب "تپش" ، "نازي ناز کن" ،"شب زده" و"کوه يخ" نام داشت. او در اين چهار آلبوم آثاري جاويدان از بهترين ترانه سرايان و آهنگسازان ايران را اجرا کرد .
ابي همچنان در آن سالها بر روي تعداد زيادي از فيلمها ترانه خواند و سکانسهايي ماندگار از تلفيق هنر کارگردانان ، بازيگران و صداي "ابي" ساخته شد.
از جمله فيلمهايي که "ابي" براي آنها ترانه خواند مي توان به فيلمهاي : عطش ، هياهو ، تپش ، کندو ، ذبيح ، قاصدک ، بت شکن ، گل هاي کاغذي ، شب زخمي ، خاکستري ، باغ بلور ، تهمت ، بر فراز آسمانها و بوي گندم اشاره نمود. همچنين او در زمينه بازيگري هم يک بار خود را آزمود و در فيلم "بوي گندم" ايفاي نقش کرد .
"ابي" دو سال پيش از انقلاب براي اجراي يک سري کنسرت در آمريکا از ايران خارج و به دليل شکل گرفتن انقلاب در ايران در آمريکا ماندگار شد .

ابراهيم حامدي در سالهاي سخت و سنگين غربت نيز قدمي از راه خود پا پس نکشيد و خود را در بازار غير مسيول "لوس آنجلس" رها نکرد و با سختي زياد به انجام کار درست با ترانه سرايان و آهنگسازان مسيول و نام آشنا ادامه داد. او در طول سالهاي غربت تا به امروز دوازده آلبوم منتشر کرده است که به ترتيب انتشار عبارتند از : با تو ، غريبه ، خليج ، ستاره دنباله دار ، معلم بد ، اتل متل ، ستاره هاي سربي ، عطر تو ، پير ، تاج ترانه ، طلوع کن ، شب نيلوفری و حسرت پرواز.
" ابي" در تمامي اين سالها چه قبل و چه بعد از انقلاب و از همان کارهای آغازين خود و در طول سالهای غربت هيچگاه مسيوليت خود را نسبت به ايران و وضعيت مردم آن فراموش نکرده است و هميشه ترانه هاي ملي و ميهني و ترانه هاي معترض را در کنار ترانه هاي عاشقانه اجرا کرده و به سمع دوستداران صدايش رسانده است . ترانه هايي چون : چرا ، شب ، پاينده باد ايران ، روستايی ، هم غصه ، پير ، خليج فارس ، گل سرخ ، خانه سرخ ، خورشيد بي حجاب ، نون و پنير و سبزي ، اتل متل ، معلم بد ، طلوع کن ، هلا ، درخت ، سياه پوشها و چندين و چند ترانه ديگر از اين دست. او با انتخاب و اجراي اين آثار نشان داده که نسبت به مردم و ميهنش چه احساس ناب و خالصي دارد و اوج اين احساس را در ترانه "خليج فارس" که بي شک يکي از زيباترين آثار خلق شده در تاريخ ترانه نوين ايران مي باشد مشاهده مي کنيم ترانه اي که در زمان اجرايش توسط "ابي" اشک لذت و غرور و ميهن پرستي را بر ديگان هر ايراني جاري مي سازد .

ابي در اجراي کنسرت نيز به موفقيتهاي بسياري دست يافته و درهاي سالنهاي بزرگ و مشهور در جهان را به روي ايرانيان باز کرده و با اتکا بر توان بالاي صدايش در اجراهاي زنده و همچنين ترانه هاي خاطره ساز و محبوبش سالانه هزاران ايراني را در اين سالنها در اقصي نقاط جهان گرد هم مي آورد و برايشان از "عشق" مي خواند .

از جمله سالنهای نامداری که ابی در آنان برنامه اجرا کرده مي توان به اين سالنها اشاره کرد :
يونيورسال آمفي تياتر (لوس آنجلس) ، شراين آدوتوريوم (محل برگزاري مراسم اسکار) ، گريک تياتر (لوس آنجلس) ، کندي سنتر (واشنگتن) ، اپراي سيدني (همراه با ارکستر سمفوني سيدني ) ، سالن سلطنتي نوبل (استکهلم ) ، کويين آمفي تياتر (ونکوور) ، گلوين (سالن بين المللي سويد ) ، فيلارمونيک برلن (برلين) ، گلف دبي (سالن بين المللي دبي) ، اويشن کلاب (سالن بين المللي دبي ) ، کنسرت هاوس (يوتبور) و ...
"ابي" در تمام دوران هنري اش با بهترين ترانه سرايان و آهنگسازان ايران همکاري داشته و بهترين آثار آنان را اجرا نموده است. شايد از اصلي ترين دلايل موفقيت او و ماندگار شدن آثار او در طول بيش از سي سال همين همکاري هاست ، که حاصلش خلق ترانه هايي ماندگار در ترانه نوين ايران مي باشد . از جمله بزرگاني که "ابي" با آنها همکاري داشته است مي توان به ترانه سراياني چون : ايرج جنتي عطايي ، اردلان سرفراز ، شهيار قنبري ، ليلا کسري(هديه) ، منصور تهراني ، زويا زاکاريان ، هما مير افشار و غيره اشاره کرد و از آهنگسازاني چون زنده ياد واروژان ، بابک بيات ، فريد زلاند ، سياوش قميشی ، محمد شمس ، اسفنديار منفرد زاده و غيره نام برد که به گفته ی خودش و سایر دوستان البوم ستاره های سربی اثر قوی از اوست که ساخته و پرداخته ی استاد سیاوش قمیشی است .

عشق1377 را محبوب کنید
 
تعداد بازدید از این مطلب: 701
موضوعات مرتبط: , ,
بازدید : 701
hellboy
13:29
شنبه 28 ارديبهشت 1392

کامران و هومن جعفری 2 برادر که درتهران به دنیا اومدن که البته یه خواهر هم دارن به اسم کتایون یا همون کتی که کتی از کامران و هومن کوچیکتره و از نظر قیافه خیلی شبیه هومنه که اگه دقت کرده باشین میتونین اون رو در آهنگ کت من یا من تورومیخوام دیده باشین .

 

 

کامران متولد 25 نوامبر 197۵ و هومن متولد 23نوامبر 1980 است همون طور که گفتم در تهران به دنیا اومدن و در منطقه گیشا زندگی میکردن تا زمانی که کامران 12 سالش بوده از ایران به کانادا میرن مدتی در مونترال بودن و سپس به ونکوور میرن و همونجا هم درس میخونن و بزرگ میشن در همون ونکوور هم با رامین زمانی آشنا میشن و به گفته ی خودشون رامین مثل برادر بزرگ کامران و هومنه هر دو از همون بچگی عاشق موزیک بودن و کامران چون بزرگتر بود بعد از اتمام تحصیلات کار موزیک رو شروع میکنه .

 

               

 

 

در کانادا با گروههای مختلفی کار میکنه و طبق گفته خود کامران زمانی که یه جا برنامه داشتن به مسئول اونجا میگه برادر من صداش خیلی خوبه بذارین بیاد بخونه بالاخره راضی میشن که هومن هم بیاد و بخونه ولی وقتی هومن که اون زمان تازه 15 سالش بوده رو میبینن با اخم به کامران میگن مگه بچه بازیه؟! مدتی میگذره و هومن هم درسش رو در زمینه موسیقی به خصوص پیانو ادامه میده در این زمان کامران با گروهی به نام پروازبا 2نفر دیگه که الان هر کدوم هنرمندای خیلی مشهور و محبوب ما هستن به نام هنگامه و فریدون  کار میکرده و همین موقع بود که گروه بلک کتس و کنسرتشون در ونکوور سرنوشت کامران و هومن رو بکلی تغییر میده

  

جریان از این قرار بود که کامران بعد از اتمام کنسرت با شهبال شبپره موسس گروه بلک کتس راجع به خودش و هومن صحبت میکنه و شهبال هم وقتی علاقه کامران و عشقش رو به موسیقی میبینه بهش میگه باید نمونه کارهات رو ببینم و به این ترتیب کامران تصمیم میگیره آهنگ ایران ایرانم رو که با گروه پرواز خونده بود به صورت موزیک ویدئو دربیاره پس کامران هنگامه و فریدون پولهاشون رو روهم میذارن و موزیک ویدئوی زیبای ایران رو میسازن کامران خاطره بامزه ای از ساختن این ویدئو تعریف میکنه: همون طور که میدونین بچه هایی که توی این ویدئو میدون همشون لباس سفید تنشونه و چون هومن هم اون زمان تقریبا بچه بوده قرار بوده که اونم با بچه ها بدوه ولی وقتی میره و وایمیسه تا کارگردان دستور حرکت میده هومن یه دفعه میگه من نمیام من نمیدوم همه تعجب میکنن ولی وقتی خوب نگاه میکنن میبینن تمام بچه ها تا کمر هومنن یعنی هومن قدش خیلی از همشون بلندتر بوده .

 

   

     

 

خلاصه شهبال از این ویدئو خوشش میاد و  بهشون میگه باید کارشون رو به صورت زنده ببینه و بالاخره شهبال به خونه کامران و هومن میاد و اتفاقات خیلی خنده دارو بامزه ای اون روز می افته شهبال میره خونه کامران و هومن رامین زمانی هم اونجا بوده و با هم میرن توی اتاق هومن و رامین با گیتارش آهنگ نرو رو میزنه و کامران میخونه هر دوشون خیلی هول شده بودن هومن میگه من اینقدرnervous بودم که اصلا نمیدونستم چی باید بگم و کامران با خنده میگه هومن هی میرفت هی میومد میگفت سلام فکرکنم تا زمانی که شهبال خونمون بود هومن  20 بار بهش سلام کرد و هردوشون غش کردن از خنده. خلاصه شهبال از این 2تا برادر گل خوشش میاد و اونا رو به گروه جاودانه blackcats دعوت میکنه و به این  ترتیب  کامران و هومن میشن خواننده رسمی گروه گربه های سیاه.

اولین اهنگی که قرار شد برای اولین آلبومشون بخونن آهنگ سوگند از ساخته های رامین

 

زمانی بود که این اولین بار بود برای هومن که در عمرش میخواسته بره توی استودیو و بخونه .

 

    

 

احساس هومن رو در اون زمان از زبان خودش میشنویم:"من خیلی ناراحت و عصبی بودم

 

همش به کامران میگفتم کامران این آهنگ خیلی قشنگه ولی نمیدونم من میتونم اون طوری که باید اجراش کنم یا نه بعد دیگه با کامران خیلی تمرین کردیم " و کامران در ادامه میگه:"جای تعریف نباشه ولی هومن جان عالی بود خیلی خوب از پسش بر اومدی" و بعد با خنده میگه:داداش گلمه بش افتخار میکنم" و هردوشون میخندن. و خلاصه با این آهنگ بسیار قشنگ کامران و هومن جعفری کار رسمی خودشون رو در دنیای موسیقی ایرانی آغاز میکنن  و بعد از 2سال البوم زیبای سیندرلا رو به بازار میدن و در همین زمان بود که ما در شوهای  تلویزیونی یه دفعه 2تا جوون خوشگل و خوش تیپ رو دیدیم که برای اولین بار با آهنگ افتاب لب بومه روی صحنه اومدن و دقیقا همین آهنگ کامران و هومن رو به اوج برد و باعث شد یه شبه یه جورایی ره صد ساله رو طی کنن که واقعا لیاقتش رو هم داشتن یعنی لیاقت خیلی خیلی بیشتر از این رو داشتن از این آلبوم تقریبا همش به صورت ویدئو در اومد البته ویدئوهای خیلی معمولی .

 

   

 

 

و تقریبا 2سال بعد بود که آلبوم بسیار زیبای pop father به بازار اومد که البته اول قرار بود اسم این آلبوم cat man باشه به دلیل آهنگی که به همین نام در این آلبوم بود اما بعدها به دلایلی اسم آلبوم تغییر کرد که از این آلبوم اهنگ بسیار زیبای rendezvous   که شعرش از کامران است شهرت جهانی پیدا کرد به طوری که از طرف mtv جایزه گرفت و این برای اولین بار بود که یک موزیک ویدئوی ایرانی از mtvپخش میشد و گروه گربه های سیاه اولین گروه ایرانی بودند که اسمشون روی سی دی طلایی mtv حک میشد در ضمن در حاشیه بگم که اگر ویدئوی بگو منو کم داری رو دیده باشین اون دستی که روی کاغذ شعر مینویسه دست کامران نیست دست شهباله.(فکر کردی دست کامرانه؟ یه لحظه.....:-P )

 

    

 

 

 

بعد از این آلبوم کامران و هومن تصمیم گرفتن به صورت مستقل کار کنن و دلیلش هم اینه که  به گفته ی شهبال شب پره بلک کتس یک مدرسه است هر کسی میاد یه چیزی یاد میگیره و بعد خواه نا خواه باید بره بعد از جداشدنشون از بلک کتس کنسرتهای مختلفی در سرتاسر دنیا با بزرگای موسیقی ایران برگزار کردن و حدود ماه ژانویه بود که آهنگ من تو رو میخوام به عنوان اولین آهنگ صوتی کامران و هومن در دسترس علاقمندان به این 2تا برادر گل قرار رفت و  بعد از ماه ها انتظار آلبوم بسیار زیبای 20 با صدای کامران و هومن در سراسر دنیا مثل بمب منفجر شد که البته اسم این آلبوم هم از اول 20 نبوده به خاطر اینکه در همون زمان یکی دیگه از هنرمندای ایرانی آلبومی به اون اسم بیرون میده کامران و هومن اسم آلبوم  رو تغییر میدن و اون آهنگی رو هم که از ساخته های مریم حیدرزاده بوده و اسم اون آهنگ  روی آلبومشون بوده از این آلبوم حذف میکنن و با مریم حیدرزاده صحبت میکنن که اسم آلبوم رو چی بذاریم مریم هم بهشون میگه چرا نمیذارین 20؟ اونا هم میگن اونوقت همه فکر میکنن  ما این 20 رو به خودمون دادیم مریم هم میگه نه توی اون آهنگه که میگه نمره 20 کلاس  نمیخوام و رامین میگه نه اون اسمش من تو رو میخوامه و مریم هم به همین دلیل شعر بسیار زیبای  20رو میگه و به این ترتیب این آلبوم قشنگ تهیه میشه  چیزی که توی این آلبوم جلب توجه میکنه شعرهای بسیار زیبای مریم حیدرزاده شاعر خوب و توانای کشورمونه شعرهای که فقط شعر نیستن پر از احساس و لطافت هستن بسیار عاشقانه و با معنی.

 

 

   

 

 

به تازگی نیز آلبوم رمیکس کامران و هومن بیرون اومده که با 2 آهنگ جدید و زیباهمه را میخ کوب كرده .

کامران و هومن جعفری چه جور آدمایی هستن؟

 

 

کامران و هومن خیلی همدیگه رو دوست دارن هومن به عنوان یه برادر کوچیکتر همیشه احترام کامران رو داره و به حرفاش گوش میده و کامران هم به عنوان برادر بزرگتر خیلی هوای داداش کوچیک تر از خودش رو داره و در تمامی زمینه ها حمایتش میکنه.

 

کامران از دختری خوشش میاد که اولا ایرانی باشه چون به گفته خودش من عاشق دخترای  ایرانی هستم و دختری باشه که توی اجتماع رفت و آمد کنه یه ذره شیطون باشه قیافه و پول هم اصلا مهم نیست.که ظاهرا این دختر خانم مورد علاقه کامران کسی نیست جز شقایق هنرمند خوشگل و توانای کشورمون. (البته خبر اومده بود از هم جدا شدن ولی خب بالاخره یه زمانی با هم بودن که!)

 

   

 

هومن هم از دختری خوشش میاد که از عشق نترسه بدونه هنرمند بودن کار سختیه کامران با خنده میگه :"یعنی درکش کنه" هومن هم میخنده و میگه آره یعنی درکم کنه.

 

هومن از تمام غذاها فسنجون و همبرگر  و کامران قورمه سبزی رو دوست داره .و در آخر اضافه میکنم که کتی خواهر کامران و هومن از هر 2شون کوچیکتره و در اهنگ اون با من هم میتونید ببینیتش که جریان ورود کتی به این موزیک ویدئو هم این طوری بوده که کتی با کامران و هومن میره برای ضبط ویدئو و کارگردان این موزیک ویدئو هم که کانادایی بوده به کامران و هومن میگه باید توی این ویدئو چند تا دختر هم باشن که برقصن چون میگه سینیوریتا.

       

 

و حدود 50 یا 60 تا دختر بودن که میرقصیدن کتی هم بینشون بوده و کارگردانه به همه میگه شما از تصویر خارج بشین فقط تو بمون (یعنی کتی) میگه اسمت چیه اونم میگه کتی. کارگردانه هم نمیدونسته که خواهر کامران و هومنه وقتی میفهمه خیلی تعجب میکنه  بهش میگه یه بار دیگه برقص و وقتی کتی خودش تنهایی میرقصه همه خیلی خوششون میاد پامیشن و همه برای کتی دست میزنن خود کامران و هومن هم نمیدونستن که خواهرشون میتونه اینقدر قشنگ برقصه و خیلی تعجب میکنن و در عین حال خیلی هم خوشحال میشن .این بود از زندگی نامه کامران و هومن امیدوارم لذت برده باشید

عشق1377 را محبوب کنید
 
تعداد بازدید از این مطلب: 693
موضوعات مرتبط: , ,
بازدید : 693
hellboy
14:2
پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392



گونل این سوپر استار خوانندگان در باکو پایتخت آذربایجان در تاریخ ۲۵/۱۰/۱۹۸۵ به دنیا آمد . گونل در یک خانواده ۵ نفری چشم به جهان گشود پدرش یکی از معروف ترین موسیقی دانان آذربایجان و مادرش هم در زمینه پیانو فعالیت داشت و گونل در چنین خانواده ای  هنرمند به دنیا آمده است و از زمان کودکی به هنر و مخصوصا موسیقی علاقه و افری داشت تا جایی که ترانه های دیگر خواننده ها را باز خوانی کرد تا هنگامی که بزرگ شد .

او که به شدت به ابراهیم خواننده مشهور ترکیه علاقه داشت و بیشتر ترانه های این خواننده رو گوش می دادو می خواست روزی شاگرد وی باشد .

تا اینکه یک روز ابراهیم برای کنسرتی که داشت راهی آذربایجان شد آنجا با چنان استقبالی رو به رو

شد که تا  به حال تصور آن رادر خارج از کشور را نمی کرد .

در این کنسرت گونل و خانواده اش نیز شرکت کرده بودند تا این که گونل در حین کنسرت و با فریاد زدن نام ابراهیم به نام ابو ابو می خواست نزد ابراهیم برود  تا اینکه ابراهیم اورا به پیش خود خواند بعد از انجام کنسرت ابراهیم با خانواده گونل مشورت کرد و در مورد استعداد خوانندگی گونل با آنها صحبت کرد  و آنها را قانع کرد که از گونل مثل دختر خودش در  کنار خانواده خودش مراقبت کند .

خانواده گونل از یک سو خوشحال و از یک سوی دیگر ناراحت بودن خوشحالی آنها از این بود که ابراهیم به فرزندشان چنین پیشنهادی کرده و ناراحتی آنها دوری گونل بود چون گونل هنوز کوچک بود و در یک کشور غریب باید زندگی می کرد .

گونل همچنین در کنار موسیقی باید به درسش هم می رسید این چنین بود که یک صفحه ای بزرگ از زندگی گونل ورق خورد و او راهی ترکیه شد تا اینکه با کمک ها و آموزش های ابراهیم و خوده گونل در سال ۱۹۹۹ میلادی اولین آلبوم خود را به بازار عرضه کرد که تبلیغات و فروش آلبومش را ابراهیم بر عهده داشت این آلبومش به نام نه الور آلاهیم چه می شود خدای من و دنیا دنیا از ترانه های  معروف این

آلبوم بود .

گونل در این مدت نه کشورش و نه خانواده اش را هیچ کدام رو فراموش نکرد و مواقع تعطیلی به دیدنشان

 

می رفت و حتی  گفته است قصد دارد با یک مرد آذربایجانی ازدواج کند که این حرف در مقابله شایعه ازدواج او با پسر ابراهیم به وجود آمد .

او در یک مصاحبه تلویزیونی اعلام کرده است که تمام معروف شدنش را مدیون پدر و مادر و ابراهیم هست و گفته است که روزی بتواند این محبت های آن ها را جبران کند .

محبت گونل در دل ابراهیم به حدی زیاد هست که در سایت رسمی ابراهیم در صفحه اول عکس گونل دیده می شود .

گونل خواننده مسلمانی هست که به لطف صدا زیبا و جذابیت خاص خود در کشور ما ایران طرفدارن زیادی دارد عده ای به اشتباه گونل را دختر اقعی ابراهیم  می دانند که گونل تنها شاگرد ابراهیم هست

عشق1377 را محبوب کنید
 
تعداد بازدید از این مطلب: 1802
موضوعات مرتبط: , ,
بازدید : 1802
hellboy
13:58
پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392

 

دوست ندارم دو شغله باشم
مجید صالحی بازیگر خوش‌اخلاقی است. در چند برخوردی که با او داشتم متوجه شدم زود با همه صمیمی می‌شود. اما مصاحبه گرفتن با او انصافا کار طاقت‌فرسایی بود. در روزهایی به سراغش رفتم که فرصت سرخاراندن نداشت.
مجید صالحی در تب و تاب به پایان رساندن ساخت سریال نوروزی‌اش برای شبکه تهران بود و بجز سریالش به هیچ چیز دیگری فکر نمی‌کرد. برنامه کاری او این‌گونه بود که صبح‌ها در پشت و جلوی دوربین فعالیت می‌کرد. او یک تنه هم دکوپاژ می‌کرد و هم خودش جلوی دوربین ظاهر می‌شد. شب‌ها هم می‌رفت لوکیشن روز بعد را می‌دید. تنها فرصتی که برای مصاحبه داشتیم داخل سرویس بود.
البته او داخل سرویس هم فیلمنامه را ورق می‌زد. در فرصت کوتاهی که دست داد با مجید صالحی درباره سریال «
موج ‌و صخره» که قرار است امسال نوروز از شبکه ۵ سیما پخش شود هم‌صحبت شدیم.
اگر موافقی درباره ترکیب بازیگران سریال جدیدت صحبت کنیم. خیلی از بازیگرانی که پای ثابت سریال‌های نوروزی هستند در سریال موج و صخره حضور ندارند. در عوض با بازیگرانی چون زیبا بروفه و نیما شاهرخ‌شاهی مواجهیم که کار نوروزی تلویزیونی نداشته‌اند. چطور به این ترکیب از بازیگران رسیدی؟
من شخصا به این ترکیب نرسیدم. همیشه برای انتخاب عواملم از افراد دور و برم مشورت می‌گیرم. کنار هم می‌نشینیم و با هم بحث می‌کنیم تا به یک نتیجه مشترک برسیم. خودم هم دوست داشتم سریالم قالب جدیدی داشته باشد. می‌خواستم گروه بازیگران جدیدی شکل بگیرد که برای بیننده تازگی داشته باشد.
دوست داشتم ساختارشکنی کنم. خودم یک نقش کلیشه‌ای را همیشه بازی کرده‌ام که دیگر نمی‌خواهم تکرارش کنم.
قصه ما کمدی مطلق نیست. قصه شیرینی است. من نمی‌خواستم یک کمدی مثل خانه به دوش، ترش و شیرین، زن بابا و سه در چار بسازم. در این سریال‌ها که اشاره کردم گفتم به عنوان بازیگر یا کارگردان حضور داشته‌ام. کمدی امسال من یک فضای دیگری دارد. جنس کمدی من با اینها فرق دارد. واکنش مردم به خانه به دوش خنده بود. در سریال‌های سه در چار و زن بابا جنس کمدی به گونه‌ای بود که در هر سکانس مخاطبش را می‌خنداند. اما در کمدی موج و صخره، من ادعا ندارم که می‌خواهم مردم را به قهقهه بیندازم. از الان اعتراف می‌کنم که این‌جور کمدی را دوست دارم. البته خودم تا به حال چنین تجربه‌ای نداشته‌‌ام.
درباره علی صادقی صحبت کن. تا به حال با هم چند کار مشترک داشته‌اید که آخرینش «بعدازظهر سگی سگی‌» بود. علی صادقی چطور انتخاب شد و هدفت از انتخاب او چه بود؟
علی بازیگر خوب و محبوبی است. با او در سریال سه در چار تجربه همکاری داشتم که اتفاق خوبی برای جفتمان بود.
فیلمنامه سریال موج و صخره،‌ ۵ سال پیش نوشته شد. از همان زمان علی صادقی را در نظر گرفته بودم. این سریال قرار بود ۵ سال پیش ساخته شود. وقتی دوباره خواستیم آن را بسازیم دیدم متنش بیات شده. در ضمن توقعات مردم در این مدت عوض شده است، بنابراین دوباره بازنویسی‌اش کردیم.
البته از علی صادقی خواستم در این سریال جدی بازی کند. در عید خواهید دید که او خیلی نقش کمیک پررنگی ندارد.
چرا جزیره کیش را برای سریال‌سازی انتخاب کردی؟
قصه ما در کیش می‌گذرد. دلیل خاصی نداشت. تنها دلیلش همین بود. قصه ما درباره دختر و پسری است که برای ماه عسل به کیش می‌روند و برایشان اتفاقاتی می‌افتد.
در این سریال جذابیت‌های توریستی کیش را هم به تصویر می‌کشی؟
بله. می‌شود از این مزیت جزیره هم استفاده کرد. اما مساله این است که در شهر کیش مسوولان جزیره خیلی از ما حمایت نکردند؛ بنابراین ما خیلی روی این مساله انرژی نگذاشتیم. من هم بیشتر به خود قصه فکر می‌کنم. البته ناخودآگاه خود کیش هم در این کار دیده می‌شود. ولی قصد من این نبوده که بیایم یک سریال با هدف جذب توریست و این حرف‌ها بسازم.
تو در این سریال، هم کارگردانی را به‌عهده داری و هم خودت یکی از بازیگران هستی. این دوشغله بودن کارت را سخت نمی‌کند؟
چرا، خیلی سخت است. من خودم دوست ندارم به قول شما دوشغله باشم. برای سریال سه در چار، در پنج شش قسمت آخر جلوی دوربین رفتم. در تله‌فیلم «نیش» خودم حتی یک سکانس هم بازی نکردم. بازیگری و کارگردانی همزمان یک کار اشتباه است. من به دیگران کاری ندارم، اما درباره خودم چنین نظری دارم. بازیگری و کارگردانی هر کدام تمرکز خاص خودش را می‌خواهد. برای هر کدام باید جداگانه زمان گذاشت. من الان انرژی‌ام را روی بازی و کارگردانی تقسیم کرده‌ام. وقتی جلوی دوربین هستم از بچه‌های گروه نظرشان را می‌پرسم و کمک می‌گیرم. از اول قرار نبود من بازی کنم. چند نفر از دوستان نامزد بودند که درگیر بودند و نتوانستند بیایند. مجبور شدم خودم بازی کنم.
به نظر تو، سریالی که در عید روی آنتن می‌رود باید چه وی‍ژگی‌ای داشته باشد؟
ویژگی مشخصی تعریف نشده است که من بگویم سریال نوروزی حتما باید این چیزها را به ترتیب داشته باشد. عید نوروز ما ایرانیان گاهی همراه ماه رمضان است و یک موقع ماه محرم. در ایام عید «شب دهم» و کارهای دفاع مقدسی مثل «خوش رکاب» هم ساخته و پخش شده‌اند. سریال عید معمولا باید مفرح و سرگرم‌کننده باشد. من خودم به مفرح بودن اهمیت می‌دهم.
برای رساندن کار به آنتن فرصت محدودی دارید. این عجله و شتاب کارهای مناسبتی اذیتت نمی‌کند؟
من آدمی نیستم که مناسبتی کار کنم، در ناخودآگاه ذهنت باید به رسیدن کار به آنتن فکر کنی. معمولا کارهای عید در دقیقه ۹۰ کلید می‌خورند. البته در این سریال آقای معصوم‌زادگان، مدیر گروه فیلم و سریال شبکه تهران و دکتر احمدی، مدیر شبکه تهران خیلی کمک کردند و سنگ تمام گذاشتند. هر سریالی سختی‌های خودش را دارد. باید نیمه پر لیوان را هم ببینیم که از کار خیلی حمایت شده است.
اگر سریال خوب بشود به خاطر حمایت و همدلی دوستان بوده است. اگر این سریال ضعیف بشود به خود من برمی‌گردد.
با توجه به این که دومین کارگردانی‌ات را تجربه می‌کنی احتمالا اضطراب ضعیف شدن کار را هم داری. یعنی می‌ترسی که مخاطب سریالت را نپسندد. درست است؟
طبیعتا این استرس همیشه هست. البته موفقیت کار امسال من در این نیست که بیننده قهقهه بزند. ما آمده‌ایم تجربه‌ای کسب کنیم و یک جنس کمدی دیگر خلق کنیم. متن ما اجازه نمی‌دهد یک کمدی سطحی کار کنیم.
طی این چند روز که در
جزیره کیش بودم دیدم خیلی با وسواس کار می‌کنی. معمولا برداشت‌هایت را مرتب تکرار می‌کنی و مراقبی که همه چیز سر جای خودش باشد. این وسواس و دقت از کجا ناشی می‌شود؟
من از تهیه‌کننده عذرخواهی می‌کنم که ممکن است به خاطر شیوه کار کردن من زمان تصویربرداری سریالش طولانی‌تر بشود. مساله این است که یک عده آدم به من اعتماد کرده‌اند و شرافتشان را جلوی دوربین گذاشته‌اند. من به اینها تعهد دارم. باید با دقت و ظرافت کار کنم که مبادا شرمنده‌شان شوم. این بازیگرها هر کدام جایگاه بالایی دارند. از رضا ناجی که خرس نقره‌ای دارد گرفته تا بقیه. امیدوارم این وسواسی که شما می‌گویید نتیجه مثبتی داشته باشد.
اگر موافقی درباره فعالیت‌هایت در سالی که گذشت، صحبت کنیم. تو در فیلم بعدازظهر سگی سگی‌ بازی کردی که واکنش مثبت بیشتر منتقدان را در پی داشت. درباره حضورت در این فیلم صحبت کن.
من یک سال و نیم بود که اصلا با مطبوعات گفت‌وگو نمی‌کردم. اما این فیلم باعث شد دوباره با رسانه‌ها صحبت کنم. من به جرات می‌گویم که ۹۰ درصد منتقدان فیلم را دوست داشتند. تماشاچی‌ها وقتی از سالن بیرون می‌آمدند از دیدن فیلم راضی بودند.
نکته جالب بازی‌ات این بود که یک نقش جدی را بازی می‌کردی. یعنی در قالب یک شخصیت خشک، جدی و عبوس فرورفته بودی که با بقیه نقش‌هایت فرق داشت.
مجید صالحی نقش آدمی را بازی می‌کند که به هیچ وجه لبخند نمی‌زند. عجیب نیست؟
آقای کیایی از من خواسته بود بار کمدی بر دوش من نباشد. حتی می‌گفت حرکت‌هایی که در کمدی‌های دیگر انجام داده‌ای اینجا نباید از خودت نشان بدهی. یک جورهایی جلوی من را می‌گرفت. می‌گفت تو باید پیشبرنده قصه باشی. دیگران هم به من گفته‌اند که تو در این فیلم متفاوت بوده‌ای. اینها باعث می‌شود من انگیزه پیدا کنم و در کارهای دیگرم دقت بیشتری داشته باشم. در این فیلم
رضا عطاران، علی صادقی و امیر نوری بیشتر نقش کمدی داشتند.
من این فیلم را دوست دارم. خیلی پیش آمده که نقش‌های متفاوت بازی کنم. اما همه شرایط با هم فراهم نشده.
اما فکر می‌کنم از آن طرف خیلی وقت‌ها شرایط فراهم شده که همان نقش کلیشه‌ات را تکرار کنی.
بله. خیلی‌ها از من می‌خواستند همان تکیه‌کلام‌های فیلم‌های دیگرم را تکرار کنم. می‌گفتند با همان لهجه فلان فیلمت بازی کن.
من خودم فیلم «شاخه گلی برای عروس» را تا به حال کامل ندیده‌ام. فیلم «هر چی تو بخوای» را از اولش هم می‌دانستم فروش خوبی ندارد. برای همین راجع به آن بحث نمی‌کردم. اما فیلم بعدازظهر سگی سگی را خیلی دوست داشتم.
من سی‌دی فیلم شاخه گلی برای عروس را دارم. اگر خواستی بدهم ببینی!
ممنون. سی‌دی‌اش را خودم دارم، اما سعی کردم نبینم.
فکر می‌کنی چرا سینمای ما چند سالی است که دیگر نمی‌تواند مخاطبان انبوه را به سالن‌های سینما بکشاند؟
من حس می‌کنم بین اتحادیه تهیه‌کنندگان و پخش‌کنندگان و دیگر سینماگران باید یک همدلی به وجود بیاید.
در خیابان شریعتی سینما فرهنگ و سینما جوان که چند متر با هم فاصله دارند هر ۲ چند فیلم مشترک را اکران می‌کنند و مردم همان محدوده از دیدن برخی فیلم‌ها محروم می‌شوند. این مساله روی فروش فیلم‌ها تاثیر می‌گذارد. هر فیلم پرفروشی قطعا به گیشه فیلم‌های دیگر کمک خواهد کرد. فرهنگ فیلم دیدن در سینما را باید جا بیندازیم. در آمریکا، هم اینترنت پرسرعت دارند و هم سریال‌های جذاب، ولی سالن سینمایشان همیشه بیننده دارد. کشورهای دیگر هم همین‌طورند. به قول آقای احمدرضا درویش، ما در جام جهانی نمی‌توانیم بگوییم امسال برزیل اول است یا فرانسه. اما در سینما همه پذیرفته‌اند که سینمای آمریکا با بقیه کشورها فاصله محسوس دارد. در آنجا فرهنگ فیلم دیدن در سالن برای مردم جاافتاده است.
در سینما فیلم دیدن لذت خاص خودش را دارد. صنعت سینما باید حفظ بشود. سینما و تلویزیون مکمل یکدیگر هستند. همه باید همدلی داشته باشند تا این سینما دوباره رونق بگیرد. الان بخشی از فرهنگ یک مملکت را از روی سینمایش می‌شناسند.
به نظر من سینما هم به اندازه فوتبال می‌تواند معرف یک کشور باشد. الان برزیل را در همه جای دنیا از روی فوتبالش می‌شناسند. من به یک کشور خارجی رفته بودم. یک ژاپنی وقتی نام ایران آمد اسم ابوالفضل جلیلی را آورد. یعنی ایران را از سینمایش می‌شناخت. در روسیه با یک فرانسوی صحبت می‌کردم. او با من درباره فیلم کیارستمی‌ بحث می‌کرد.
بهترین و بدترین خاطره مجید صالحی در سالی که گذشت چه بود؟
الان هیچ چیزی یادم نمی‌آید. با تو که دارم صحبت می‌کنم نمی‌دانم امروز چند شنبه است.
برای سال ۹۰ چه برنامه‌هایی داری؟
برنامه‌هایم در سال جدید بستگی به کیفیت سریال نوروزی‌ام دارد. باید ببینم مردم از این سریال استقبال می‌کنند یا نه. اگر کار من ضعیف از آب در بیاید تلویزیون کارهای خوب دیگری هم دارد.
از سریال‌های قبلی نوروز کدامیک را بیشتر پسندیدی؟
«چاردیواری» و «زن بابا» را دوست داشتم. این‌طور که شنیده‌ام امسال این دو بزرگوار هم برای عید سریال دارند. آقای مقدم و
سعید آقاخانی جزو کارگردان‌های خوب ما هستند. آنها کارشان جواب داده است و موفق بوده‌اند. من خوشحالم که در جمع این بزرگان هستم.

عشق1377 را محبوب کنید
 
تعداد بازدید از این مطلب: 693
موضوعات مرتبط: , ,
بازدید : 693
hellboy
11:59
پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392

 

 


اصلی: محمدرضا


نام خانوادگی اصلی: شریفی نیا

سمت (در بخش های): بازیگران،تهیه و تولید،عکس،کارگردانی،

......................................

تاریخ تولد: 1334

محل تولد: تهران

ملیت: ایران

......................................

روابط خانوادگی با دیگر هنرمندان

>> آزیتا حاجیان (همسر)

>> ملیکا شریفی نیا (دختر)

>> مهراوه شریفی نیا (دختر)

 

 



بیوگرافی



برای
اولین بار با بازی در نقش بسیار کوتاهی (استاد دانشگاه) در فیلم پری (داریوش مهرجویی، 1373) دیده شد. اما قبل از آن و در سالهای 1370 تا 1372 مشغول بازی در نقش ولید در مجموعه تلویزیونی امام علی (ع) (داود میرباقری) بود که با پخش این مجموعه در سال 1375 مطرح و شناخته شد.



پس از پری آدم برفی (داود میرباقری، 1373) را بازی کرد که این فیلم به مدت سه سال توقیف شد.


محمدرضا شریفی نیا علاوه بر بازی در فیلمهای سینمایی و مجموعه های تلویزیونی سمتهای دستیار کارگردان، برنامه ریز، عکاس را هم برعهده داشت. او علاوه بر اینها بهترین انتخاب برای گزینش بازیگر برای فیلمهای سینمایی است. در بسیاری از
فیلمها انتخاب بازیگران بر عهده او بوده است.



محمدرضا شریفی نیا بهترین بازی عمرش را در فیلم دنیا (منوچهر مصیری، 1381) ارائه داد. یک بازی قدرتمندانه از کسی که توانایی های بالقوه ای در ارائه نقش دارد.

 

 


 

 

 

بخشی از فیلم شناسی:



1385
سنتوری ( داریوش مهرجویی ) [عکاس]

1385 پارک وی ( فریدون جیرانی ) [بازیگر-انتخاب کننده بازیگر]

1385 اخراجی ها ( مسعود ده نمکی ) [بازیگر-انتخاب کننده بازیگر]

1385 محاکمه ( ایرج قادری ) [بازیگر]

1385 مهمان ( سعید اسدی ) [بازیگر]

1384 چه کسی امیر را کشت؟ ( مهدی کرم پور ) [بازیگر]

1384 گیس بریده ( جمشید حیدری ) [بازیگر]

1383 سالاد فصل ( فریدون جیرانی ) [بازیگر]

1383 نقاب ( کاظم راست گفتار ) [بازیگر-انتخاب کننده بازیگر-مشاور کارگردان]

1383 ازدواج به سبک ایرانی ( حسن فتحی ) [بازیگر]

1382 الهه زیگورات ( رحمان رضایی ) [بازیگر]

1382
مهمان مامان ( داریوش مهرجویی ) [دستیار کارگردان]

1382 مکس ( سامان مقدم ) [بازیگر]

1381 دنیا ( منوچهر مصیری ) [بازیگر]

1381 عروس خوشقدم ( کاظم راست گفتار ) [بازیگر-انتخاب کننده بازیگر]

1381
واکنش پنجم ( تهمینه میلانی ) [بازیگر]

1381 سیزده گربه روی شیروانی ( علی عبدالعلی زاده ) [بازیگر]

1380 بمانی ( داریوش مهرجویی ) [مجری طرح]

1380 مونس ( حمید رخشانی ) [بازیگر]

1379 خاکستری ( مهرداد میرفلاح ) [بازیگر]

1379 دختری به نام تندر ( حمیدرضا آشتیانی پور ) [انتخاب کننده بازیگر-عکاس-بازیگر]

1379 سفر قندهار ( محسن مخملباف ) [عکاس]

1379 مسافر ری ( داود میرباقری ) [بازیگر]

1379 مربای شیرین ( مرضیه برومند ) [بازیگر]

1378 بلوغ ( مسعود جعفری جوزانی ) [بازیگر]

1378 دختردایی گمشده ( داریوش مهرجویی ) [بازیگر-دستیار کارگردان-عکاس]

1378 میکس ( داریوش مهرجویی ) [بازیگر-دستیار کارگردان-عکاس]

1377 بازیگر ( محمدعلی سجادی ) [بازیگر]

1377 شیدا ( کمال تبریزی ) [بازیگر]

1377 عشق کافی نیست ( مهدی صباغ زاده ) [بازیگر]

1376 جهان پهلوان تختی ( بهروز افخمی ) [بازیگر]

1376 درخت گلابی ( داریوش مهرجویی ) [دستیار کارگردان-مدیر تولید]

1375 سینما سینماست ( ضیاءالدین دری ) [بازیگر]

1375 لیلا ( داریوش مهرجویی ) [بازیگر-دستیار کارگردان-عکاس]

1375 ابر و آفتاب ( محمود کلاری ) [بازیگر-دستیار کارگردان]

1374 برج مینو ( ابراهیم حاتمی کیا ) [بازیگر]

1373 آدم برفی ( داود میرباقری ) [بازیگر-دستیار کارگردان-عکاس]

1373 پری ( داریوش مهرجویی ) [بازیگر-دستیار کارگردان-عکاس]

1371 هنرپیشه ( محسن مخملباف ) [بازیگر]

1370 اوینار ( شهرام اسدی ) [بازیگر]

1368 دل نمک ( امیر قویدل ) [بازیگر]

 

 


 

 

 


بیشترین همکاری های محمدرضا شریفی نیا با:

* عبدالله اسکندری (تهیه و تولید،فیلمنامه،چهره پردازی،) (در 13 فیلم )



* اصغر شاهوردی (بازیگران،صدا،) (در 10 فیلم )


* گوهر خیراندیش (بازیگران،) (در 9 فیلم )

* داریوش مهرجویی (تدوین،تهیه و تولید،صحنه و لباس،فیلمنامه،کارگردانی،) (در 8 فیلم )

* جهانگیر میرشکاری (بازیگران،صدا،) (در 7 فیلم )

* نیکی کریمی (بازیگران،کارگردانی،) (در 7 فیلم )

* امین حیایی (بازیگران،موسیقی،) (در 7 فیلم )

* محمود سماک باشی (صدا،) (در 7 فیلم )

* پارسا پیروزفر (بازیگران،) (در 6 فیلم )

* علی مصفا (بازیگران،فیلمنامه،کارگردانی،) (در 6 فیلم )

* خسرو شکیبایی (بازیگران،فیلمنامه،موسیقی،) (در 6 فیلم )


* محمود کلاری (بازیگران،صحنه و لباس،فیلمبرداری،فیلمنامه،کارگردانی،) (در 5 فیلم )


* عباس شوقی (بازیگران،جلوه های ویژه،موسیقی،) (در 5 فیلم )

* لیلا حاتمی (بازیگران،) (در 5 فیلم )

* مهناز افشار (بازیگران،) (در 5 فیلم )

* ساسان باقرپور (صدا،) (در 5 فیلم )

* محسن شاه ابراهیمی (بازیگران،جلوه های ویژه،صحنه و لباس،) (در 5 فیلم )

*علیرضا زرین دست (صحنه و لباس،فیلمبرداری،) (در 5 فیلم )

* امیر سیدی (بازیگران،صحنه و لباس،کارگردانی،) (در 5 فیلم )

* وحیده محمدی فر (فیلمنامه،کارگردانی،موسیقی،) (در 4 فیلم )


*مصطفی خرقه پوش (تدوین،عکس،) (در 4 فیلم )

* مسعود بهنام (صدا،) (در 4 فیلم )

* حسام نواب صفوی (بازیگران،) (در 4 فیلم )

* شقایق فراهانی (بازیگران،) (در 4 فیلم )


* مرتضی شایسته (تهیه و تولید،) (در 4 فیلم )


* حسین ملکی (بازیگران،عکس،فیلمبرداری،) (در 4 فیلم )

*مهین نویدی (چهره پردازی،) (در 4 فیلم )

* علی نیک رفتار (عکس،موسیقی،) (در 3 فیلم )

* تهمینه میلانی (تهیه و تولید،صحنه و لباس،فیلمنامه،کارگردانی،) (در 3 فیلم )

* محمد نشاط (بازیگران،تهیه و تولید،) (در 3 فیلم )

عشق1377 را محبوب کنید
 
تعداد بازدید از این مطلب: 623
موضوعات مرتبط: , ,
بازدید : 623
hellboy
11:46
پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392

 

نانسی نبیل عجرم که دختری بسیار زیباست در 16 می 1983 در لبنان به دنیا امد و با خانواده اش زندگی میکند او یک خواهر ویک برادر دارد زمانی که او بچه بود بسیار زیرک به نظر میرسید ودر سن چهار سالگی بود که در خودش احساس خوانندگی را پیدا کرد و با سختی و صدایی نازک ولطیف در تلوزیون و رادیو به همراه والدینش رفت. نانسی در سنی که فقط هشت سال داشت وقتی شروع به خوانندگی کرد که در مسافرت بود ومادربزگش به او گفت که تو صدای خوبی داری

نانسی عجرم خواننده ی موسیقی پاپ لبنانی که کوکا کولا سالها روی او سرمایه گذاری کرده است در تمام دنیا از جمله امریکا کنسرت میدهد و محصول منطقه ایست از خاور میانه. برای اولین بار در سن چهار سالگی به موسیقی جذب شد ودر سن هشت سالگی به خواندن ترانه های قدیمی پرداخت ودر تلوزیونهای محلی در مسابقات اواز خوانی کودکان شرکت کرد و در دوازده سالگی در یک شو تلوزیونی به نام ستارگان اینده مدال طلا گرفت

نانسی از دوازده سالگی کار خود را با پخش اهنگ هاشب از کانال نجوم المشتکبر به کمک مادر بزرگ خود که اودیل عجرم نام دارد و خود از خواندگان پیشکسوت است شروع کرد اولین البوم نانسی در سال1998بیرون امد که حاصل کار او تا به حال پنج البوم بوده است

نانسی یک برادر و یک خواهر به نام نادین هستش که به گفته ی خودش یهترین دوستای اونن

قد نانسی 1۶۸ سانتی متر و وزن اونم 50 کیلو گرمه

نام پدر نانسی نبیل عجرم و نام مادر او ریموندا عجرم نام دارد

نانسی عاشق شکلات و شیرینی و کارتون تام وجریه وبلاخره نانسی با این همه محاسن خوبی که داره به اون لقب سیندرلا دادن

 

یک بیوگرافی متفاوت از نانسی عجرم (اگه جایی اشتباه شده به بزرگی خودتون ببخشید)

تاریخ تولد:16/05/1983

ملیت:لبنانی

محل تولد:لبنان

نام پدر:نبیل عجرم

نام مادر:ریموندا عجرم

متولد: برج ثور

قد:168cm

 
وزن :50 kgرنگ مو:قهوه ای قرمز
 
رنگ چشمها:ابی

ایا سر امتحان تقلب هم میکردی؟ همیشه

تحصیلات: رادیو و تلوزیون/span>

علاقه مندی های نانسی

کشورها:ایتالیا و ترکیه

سرگرمی ها:اشپزی و شنا

اهنگ مورد علاقه: نادیت(عباس ابراهیم)

خواننده مورد علاقه:فضل شاکر

فیلم مورد علاقه:Khali balak min Zouzou
بازیگر مورد علاقه: مجیدا و جولیا رابرت
رنگ مورد علاقه :آبی
غذای مورد علاقه : Loubieh و riz
کتاب مورد علاقه:Savoir vivre
 
حیوان مورد علاقه:توله سگ
نوشیدنی مورد علاقه:اب اوکادو(شبیه گلابیه)
 
فصل مورد علاقه:بهار
 
دارایی:خانه 

و...

از چه چیزی بدت میاد؟دروغگویی

چه جیزی دوست داری؟آزادی
چه کارتونی رو دوست داری؟تام و جری
شخصی؟شوخ طبع و احساسی
ذهنیت بچگی؟پاسخ به معلم تاریخ با اواز
چه کسی رو بیشتر می پسندی؟مادرم
چه چیزی باعث خنده تو میشه ؟ تقلید کردن از من
چه چیزی تو رونا راحت میکنه ؟کسی چیزی که میخواد نتونه بدست بیاره
چه چیزی رو در مردان را می پسندی ؟ بخشنده باهوش ونیرومند
از چه چیز مردان بدت میاد ؟ خسیس بودن و اراده ی ضعیف

اولین چیزی که نظر تو رو در مردان جلب میکنه چیه؟ساعت و کفش
 

نانسي دختر يه خانواده ي 5 نفره است . كه علاوه بر خودش يه برادر به اسم نبيل و يه خواهر به اسم نادين داره


عشق1377 را محبوب کنید
 
تعداد بازدید از این مطلب: 1032
موضوعات مرتبط: , ,
بازدید : 1032
hellboy
13:34
یک شنبه 20 اسفند 1391

بیوگرافی محسن افشانی

محسن افشاني اين مجري و بازيگر نوپا در يازدهم فروردين 1368 چشم به جهان گشود . رشته اش در دبيرستان رياضي فيزيك بوده . به مهندسي شيمي و ميكانيك خيلي علاقه داره .

 

صاحب يك خواهر بزرگتر از خودش هست كه اگه كسي مزاحمش بشه مزاحم رو پودر مي كنه !!! از كودكي دوست داشت بازيگر بشه ولي با دادن تستي سر از كار مجري گري در آورد.

 

اولين برنامه اش در مجري گري آستانه بود بعد در برنامه هاي «ما دو تا»، «بوم سفيد» و «سلام بهار» نيز به عنوان مجري ظاهر شده و در حرفه بازيگري در گاراگاهان و ترانه مادري حضور داشته. شيرين ترين خاطراتش رو اتفاقاتي مي دونه كه در حين مجري گري زنده براش مي افته. در وب نويسي هم دست داره و 2.5 سال نيمه كاره وب نويسي انجام داده .دوستانش از خطش خيلي تعريف مي كنند


 

حرفهاي خصوصي :


تکیه کلام:عسیسم .شبيه پدر بزرگشه

 

خواننده مورد علاقه محسن:احسان خواجه امیری و محسن نامجو

 

بازيگر مورد علاقه : حامد بهداد

 

مجري مورد علاقه : رشيد پور

 

بهترين فيلم : نقاب

 

وزن :62

 

محل اقامت : تهران پارس

 

غذاي مورد علاقه : كوكو سيزي

 

اغلب عصباني نمي شه و اگه عصباني بشه زمين و زمان به هم مي دوزه

 

درس مورد علاقه : جغرافي

 

عدم تخصص : خانه داري

 

صدقه دادن را خيلي دوست دارد

 

تافل مي خونه

 

ازبادمجان. پياز. كدو.فلفل دلمه اي در غذا ها وواژه ي تكرار بدش مياد

 

خصوصيات اخلاقي : حسود و خواه البته مثبت

 

هنگام عصبانيت ايت الكرسي مي خونه

 

رنگ مورد علاقه : قرمز

 

رنگ بهترين لباس : مشكي

 

ترس از رفيق بد داره

 

شغل پدر : چوب و دكوراسيون داخلي

 

بهتري سال زندگي اش:سال1393 كه پدرش قصد داره كت و شلوار دامادي تنش كنه

 

آخرين باري كه گريه كرده چند ماه پيش بوده .كنار جسم بي جان پدر بزرگش

 

به همسایه هاشون میگه خاله

 

ماشين : 206 مشكي

 

گوشي : N95:cheshmak::gol:

 


 

بیوگرافی محسن افشانی

 

 

 

بیوگرافی محسن افشانی

 



عشق1377 را محبوب کنید
 
تعداد بازدید از این مطلب: 678
موضوعات مرتبط: , ,
بازدید : 678
hellboy
13:31
یک شنبه 20 اسفند 1391

 

لعیا زنگنه, بیوگرافی لعیا زنگنه,عکس لعیا زنگنه

 

 

بیوگرافی لعیا زنگنه
لعیا زنگنه (زادهٔ ۱۳۴۴ در تهران) از بازیگران سینما و تلویزیون است. او دارای مدرک کارشناسی تئاتر از دانشگاه هنر می‌باشد، یک دوره کلاس آموزش نقاشی را نیز گذرانده‌است.
دوران دانشجویی در چند نمایش از جمله پارانویا، یادگار، خال خالی (عروسکی) و نیز در فیلم کوتاه دانشجویی در کنج تنهایی بازی کرد. بازی در نمایش «یادگار سال‌های شن» (علی رفیعی، ۱۳۷۱)، نخستین کار حرفه‌ای اش در تئاتر بود. بازی زیبای او در مجموعهٔ تلویزیونی «در پناه تو» (حمید لبخنده، ۱۳۷۳) هنوز در یادها مانده‌است.
 فیلم‌شناسی
خودزنی (۱۳۹۰)
زندگی خصوصی (۱۳۹۰)
جرم (مسعود کیمیایی، ۱۳۸۹)
خیابان‌های آرام (کمال تبریزی، ۱۳۸۹)
رئیس (مسعود کیمیایی٬ ۱۳۸۵)
تب (رضا کریمی، ۱۳۸۱)
هفت ترانه (بهمن زرین‌پور، ۱۳۸۰)
مزاحم (سیروس الوند، ۱۳۸۰)
رنگ شب (محمدعلی سجادی، ۱۳۷۹)
تکیه بر باد (داریوش فرهنگ، ۱۳۷۸)
شیفته (محمدعلی سجادی، ۱۳۷۸)
راز مینا (عباس رافعی، ۱۳۷۵)
مجموعه‌های تلوزیونی

راستش را بگو (1391)
اغما (سیروس مقدم، ۱۳۸۶)
مدار صفر درجه (حسن فتحی، ۱۳۸۶)
باران عشق (احمد امینی، یک قسمت، ۱۳۸۰)
تولدی دیگر (داریوش فرهنگ، ۱۳۷۸)
در قلب من (حمید لبخنده، ۷۷/۱۳۷۶)
در پناه تو (حمید لبخنده، ۷۴/۱۳۷۳)
تله فیلم
زمزمه (مسعود آب پرور، ۱۳۹۰)

 

تصاویر لعیا زنگنه

 لعیا زنگنه, بیوگرافی لعیا زنگنه,عکس لعیا زنگنه

 تصاویر لعیا زنگنه

لعیا زنگنه, بیوگرافی لعیا زنگنه,عکس لعیا زنگنه

 تصاویر لعیا زنگنه

لعیا زنگنه, بیوگرافی لعیا زنگنه,عکس لعیا زنگنه

تصاویر لعیا زنگنه

لعیا زنگنه, بیوگرافی لعیا زنگنه,عکس لعیا زنگنه

عشق1377 را محبوب کنید
 
تعداد بازدید از این مطلب: 700
موضوعات مرتبط: , ,
بازدید : 700
hellboy
14:18
شنبه 19 اسفند 1391


 

آرمین زارعی ملقب به 2afm متولد 5 اردیبهشت 1365 در تهران در خانواده ای بسیار پولدارمتولد شد و هم اکنون در منطقه امید(تهران پارس) ساکن است.

 

از 5 سال پیش شروع به کار کرده و به گفته خودش با آهنگ (رقص جامائیکایی) شروع به کار حرفه ای کرده است.

 

رنگ موردعلاقه ی او قهوه ای سوخته و سبز ارتشی است و فعلا مجرد می باشد و گفته فعلا قصد ازدواج ندارد.

 

بعد از پایان تحصیلات متوسطه در دبیرستان شهید باهنر تهران ترک تحصیل کرده و به خوانندگی رپ روی آورد و او هم اکنون دیپلمه است.

 

او ابتدا در گروهی با نامهای علی-فرهاد و مهرداد عضو شد و لقبش رو هم از روی همین انتخاب کرده است یعنی آرمین(a)-علی(a)-فرهاد(f)-مهرداد(m) که میشود 2afm.

 

او بعد از آشنایی با تتلو و رضایا و باحمایتهای این دو نفر و با خواندن آهنگهای زیبایی چون قاب شیشه ای و روزگار من معروف شد.

 

 

در سال 2006 نیز در کنسرت بزرگ دبی که بسیاری از رپرهای مطرح ایران چون تهی و یاس درآن نیز بودند حضور پیدا کرد و بسیار مطرح شد.او با همکاری برادران بوشهری کلیپهای فوق العاده که در سطح کلیپهای غربی هستند بیرون داد. آهنگساز او نیز محسن صادقی است.

 

آرمین به تام هنکس و براد پیت خیلی علاقه داره و از کار حسین استیری هم بدش نمیاد. تو غذا ها هم از

 

 

فسنجان و سالاد ماکارونی خوشش میاد. آرمین از ابتدا با یه جمله معروف کارش رو شروع کرد که میگه:(ما به اعتماد به نفس نیاز نداریم. به اعتماد به خدا نیاز داریم که یک ذره اش دنیا رو تکون (میده)

 

عشق1377 را محبوب کنید
 
تعداد بازدید از این مطلب: 700
موضوعات مرتبط: , ,
بازدید : 700

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود